برخی از اوصاف مالک اشتر که امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام درباره ایشان فرمودند و با همین اوصاف والاست که در موقع ظهور حضرت ولی عصر لیاقت رجعت را پیدا میکنند و در رکاب حضرت نیز میجنگد:
1- در روزهای ترسناک و ایام خطر به خواب نمیرود و هوشیار است.
2- از دشمنان به هنگام بیم و هراس نمیترسد و فرار نمیکند.
3- او شمشیری از شمشیرهای خداست که تیزی و برندگی آن کند نمیشود.
4- بر بدکاران و ستم پیشگان از آتش سختتر است.
5- قدرت مهار کردن دشمنان را به طور کامل دارد.
6- از کسانی نیست که بیم و سستی و لغزیدن از او باشد.
7- از کسانی نیست که در جایی که باید شتاب و سرعت داشته باشد کندی کند یا در جایی که باید کندی و تأمل داشته باشد سرعت به خرج دهد.
8- مالک از برای من چنان بود که من برای رسول خدا بودم.
ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه خود مینویسد: زنده باد مادری که همچون اشتر فرزندی آورد اگر کسی سوگند یاد کند که در تمامی عرب و عجم خداوند مردی به دلاوری اشتر جز استادش علی ابن ابیطالب نیافریده است گمان ندارم که در سوگندش گنهکار باشد چه نیکو گفته است آن کس که گفت چه گویم درباره کسی که زندگیش اهل شام را فراری ساخت و مرگش اهل عراق را درهم شکست.
امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام میفرمایند: با اینکه خود را متعهد کرده بودم که پس از مصیبت رسول خدا صلی الله علیه وآله در برابر هر مصیبتی شکیبا باشم اما این از بزرگترین مصیبت هاست.
آن هنگامهای که برگ برگ تاریخ زرین تشیع را مروری ژرف میکنی در حوالی نور پرعظمت و تابناک اهل بیت علیهم السلام ستارگانی را میبینی که تا انتهای تاریخ وجود صیقل داده خود را از آن انوار پاک بخوبی گرفتهاند و در امتداد وجود مقدس اهل بیت نامشان و یادشان جاودانه گشته است.
به مانند عمارها و مقدادها و ابوذرها و کمیلها و مالک اشترها و سلمانها زمین و زمان چنین پاینده و استوار کمتر بخود دیده است کسانی که با تمام وجودشان ذوب در مولایشان بودند و راه و رسم بندگی و خداگونه زیستن را آموختند و در امتحان ولایت و مولاباوری، برگ زرین تاریخ تشیع گشتند.
وقتی بزمانه خود میاندیشم و بی وفاییهای خویش را در برابر آن عهدی که با مولای خویش بستهام با خود مرور میکنم با خود میگویم راه مالک اشتر شدن ولی خویش بسته نگشته است و این من هستم که راه را با حجابهای درون بر خود سد ساختهام. بمانند مالک که چشمش به نگاه مولایش بود تا هر چه را که ولیاش امر میکرد اجابت کند یا بمانند سلمان که قدم جای قدم مولایش برمیداشت بمانند کدام یک در انتظار ایستادهایم و مولای خویش را طلب میکنیم آن نجواهای عارفانهی امام صادق علیه السلام را با خود زمزمه میکنیم که سیدی! سیدی! غیبتک نفدت رقادی....ای آقای من و ای سرور من نبود تو خواب را از چشم من ربوده است و بستر استراحت و راحت مرا جمع کرده است ولو ادرکته لخدمته ایام حیاتی اگر او را ببینم و در زمانش باشم تا عمر دارم نوکری و خدمتش خواهم کرد.
براستی در فراق مولا و از شوق دولتشان و از آه غربتشان کی یکشب را تا بصبح از والهگی و حیرانی و درد انتظار اشک ریختهایم و نوای العجل سر دادهایم براستی در ثانیه شمار عمر خویش که روزها را بشب میرسانیم و ماهها را از پی هم کنار میزنیم و سالها بر ما میگذرد تا به چه حد و مرز و تا به چه اندازه یاد و نام مولای خویش را دغدغهساز وجودمان ساختهایم و سرسپردهی مولای خویش گشتهایم و سمعا و طاعتا در راهش ایستادهایم و تمام اندیشه و نیت و فتار و گفت و شنودمان در خدمت و باذن ولی نعمتمان بقیه الله الاعظم حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف است تا آن هنگامهی ظهور مقدمشان به مانند نام آوران عرصهی انسان سازیشان چنان مالکها و سلمانها اذن بازگشت یابیم و در سراپردهی دولت حقهشان در رکاب مولایمان گام برداریم؟؟؟!
آن روزها تحقق نمییابد جز با دژ تقوی و باور انتظار و یقین به سر سپردگی به مهدی فاطمه
پروردگارا نفوس ما را به مهدی فاطمه برسان
اللهم عجل لولیک الفرج
http://www.al-shia.blog.ir