جامعه مهدوی (4):
جامعه مهدوی بدیها را ذوب میکند
دانلود کلیپ (حجم: 7MB)
شهید بهشتی میفرماید: هیچ چیزی مانند این ظهور حضرت را نزدیک نخواهد کرد که یک جامعه نمونه مهدوی بسازیم الگو به اهل عالم ارائه بدهیم.
کم کم همه مردم عالم دارد برایشان سؤال میشود که چرا اینها دارند رشد میکنند؟ هر مقدار رشدی که ما بکنیم به خاطر شباهتی است که با جامعه مهدوی پیدا میکنیم. هر مقدار عقب ماندهگیای که داشته باشیم به خاطر فاصلهای است که از جامعه مهدوی داریم.
اثر دیگر توجه به جامعه مهدوی را خدمت شما عرض بکنم: یکی از آثار بسیار بابرکت توجه به جامعه مهدوی این است که اولاً عیبها را در جامعه قشنگ نشان میدهد، ثانیاً آدمها را خجالتزده میکند اگر فاصله داشته باشن با جامعه مهدوی.
از جامعه مهدوی زیاد حرف بزنیم؛ مثلاً اگر خواستیم مسئولین ممکتیمان درست عمل بکنن از سربازان آقا امام زمان سخن بگیم، این یک اندازه است یک مقیاس و یک ملاک است، یک مسئول سیاسی در جمهوری اسلامی، این اندازهها را نداشته باشه خود به خود خجالتزده میشود.
آقای ابوترابی آزاده، ایشون از اول جنگ اسیر شدن، مرحوم شدن. این آقای ابوترابی نماینده مجلس شده بود، یک رزمندهای ایثارگری از همین یافتآباد تهران میرود پیش ایشان و میگوید آقا شما کمکمون کن ما خانه بسازیم زمین بهمون دادن. او هم برمیگردد میفرماید که خب بیا من کاغذ بنویسم وام بانک بگیر. میگوید وام بانک که به خودم هم میدهند من ایثارگری دارم سالها اسیر بودم، ندارم بسازم تا سقف برسونم. آقای ابوترابی که اهل زد و بند نبوده بنده خدا، میگه خب من چکار کنم آخه تو نداری، به قول ماها مثلاً میگیم اخوک مثلک، میگه بالاخره چیه، شما نماینده مجلس شدی بیاد کمک کنی دیگه، حالا نماینده مجلس که کارش این نیست، ولی صفا رو عشق است. آقازده آقای ابوترابی به بنده میفرمود ما دیدیم یک هفتهایه آقای ابوترابی سحرها میاد خونه،
آخر شبهام میاومد این ور اون ور کار، درگیری، تلاش. خاطرات عجیب و غریبی از پرکار ایشون هست. یک هفته سحرها میاد خونه با لباس خاکی، آقاجون شما کجا میری نصفه شبها؟ بررسی کردیم آدرس اون رزمنده را گرفته، رفته شبها داره براش بنایی میکنه.
ببین از خوبها حرف بزن، هر کی کم داشته باشه خجالت میکشه.
جامعه مهدوی جامعه پرتلاشی است. یک روایت حالا براتون بخونم، زُراره آمد پیش امام صادق(علیه السلام) موسم حج بود، گفت آقا کاش شما رئیس بودی، کاش شما امامی بودی که همه اختیارات در اختیارت بود، ما هم اطراف تو خدمت میکردیم. آقا پاسخ هوشمندانهای به زُراره دادن، فرمودند آقای زُراره اگر من الان رئیس بودم، حالا که غریبم، اگر من الان رئیس بودم و تو یار من بودی، تو باید شب تا صبح کنار من مینشستی، برنامهریزی میکردیم با هم ، صبح تا شب میدویدی برای خدمت به مردم کار میکردی، الان آسایش داری برو راحت باش، الکی آرزو نکن.
تو جامعه مهدوی مسئولین این جوری میدون، هر کی مسئول پرکاریه خوش به سعادتش، کسی جرأت نمیکنه دیگه پرکار نباشه، جامعه مهدوی جمع میکند آدم را.
تو اخلاقیات فردی، آقاهه نازنین، خوب، اهل امام زمان، اهل ذکر آقا امام زمان، از مهدیه برگشته خونه بداخلاقی میخواهد بکند، آقا امام زمان ظهور کرده بودن تو بازم بداخلاقی میکردی؟ نه. خب نکن دیگه الان هم نکن. اصلاً خیلی عجیبه جامعه مهدوی، اصلاً صحبت کن بدیهای اخلاقی خودت ذوب میشه، بدیهای اخلاقی مسئولین مذهبی ذوب میشه، بدیهای اخلاقی مسئولین غیرمذهبی، اصلاً یه کاری میکنه معجزه است اصلاً، امام زمان همه چیزش بابرکت است. توجه به جامعه مهدوی بدیها را برملا میکند، بدیها را ذوب میکند، در فرد و جامعه. میگی جامعه مهدوی بلافاصله بچهات دیگه ازت میپرسه میگه تو خودت چی؟ آقا برای تو ظهور کرده یا نه؟ خودت؟ ادعا نکن شلوغ نکن، من از منبر بیام پایین بچهام از من سؤال خواهد کرد: تو خودت چی؟
خیلی به جامعه مهدوی بپردازیم...